کد مطلب:224146 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:254

امام رضا مأمون را از همه جریان مطلع ساخت
حضرت رضا علیه السلام مأمون را از انقلاب مدینه و كوفه و بصره و بغداد مطلع ساختند!! و تمام اخبار كشور را به سمع او رسانیدند [1] .

طبری می نویسد فضل مأمون را از اوضاع بی خبر گذاشته بوده و حضرت رضا او را به تمام اخبار واقف ساختند و فرمودند كه در بغداد مردم با ابراهیم بیعت كرده مأمون گفت فضل خبر دارد، با ابراهیم به نمایندگی من بیعت كرده اند.

حضرت رضا علیه السلام فرمود فضل بن سهل دروغ گفته خیانت كرده است زیرا جنگی بین ابراهیم و حسن بن سهل در گرفته اگر به نمایندگی بود كه جنگ رخ نمی داد - مردم به خاطر فضل و حسن و تفویض ولایت عهدی خودت به من به تو خشمگین شده اند.

مأمون پرسید این مطالب را از سپاهیان كسی می داند؟

حضرت رضا فرمود آری یحیی بن معاذ - عبدالعزیز بن عمران و عده دیگر. مأمون



[ صفحه 86]



گفت آن ها را احضار فرمائید تا از آن ها سؤال شود.

حضرت رضا امر فرمود آن ها كه از انقلابات عراق و حجاز اطلاع داشتند آوردند.

مأمون از یحیی بن معاذ - عبدالعزیز بن عمران - موسی و علی و پسران ابی سعید كه خواهرزاده ی فضل بودند و خلف مصری از همه آن ها سؤال كرد از اوضاع چه خبر دارید؟

آن ها امتناع كردند تا مأمون به آن ها امان داد و گویا به خط خود امانی نوشت و به یكایك آن ها امان داد كه در صورت اطلاع فضل از شر او ایمن باشند و قول داد سر آن ها را فاش نكند.

سپس آن ها تمام وقایعی كه امام ع فرموده بود با خصوصیات دیگر به عرض رسانیده و اضافه كردند كه سران سپاه از خلیفه كدورت حاصل كرده اند.

و از جمله وقایعی كه رخ داده و بسیار اشتباه بود قتل هرثمه است كه آن سردار نامی را به سعایت بر اثر تدلیس و نیرنگ فضل كشتند در حالی كه هرثمه آمده بود خلیفه را از وقایع حادثه مطلع سازد.

الفخری نیز مطالب طبری را تأیید می كند كه فضل مامون را از وقایع انقلاب و فتنه بغداد بی خبر گذاشت تا حضرت رضا «ع» نزد مأمون رفته فرمودند:

ای خلیفه مردم بغداد بیعت تو را با من به ولایتعهدی و تغییر لباس سیاه به سبز انكار كرده و تو را خلع نمودند و به ابراهیم عمویت بیعت كردند و حضرت رضا (ع) نزد مامون گروهی از سرداران سپاه را حاضر فرمود كه آن ها شهادت بر حقیقت این خبر دادند و به او فرمود باید به سمت بغداد حركت كنی [2] ابن خلدون دقت بیشتری كرده می گوید سران لشكری و كشوری از این واقعه مطلع شدند ولی نمی توانستند خود را به مأمون برسانند و جریان را گزارش دهند و لذا خدمت حضرت رضا (ع) جمع شده خواهش كردند آن حضرت این خبر را به مأمون رساند و حضرت رضا (ع) این جریان را مفصل برای مأمون تشریح كرده سرداران سپاه و رجال كشوری هم تأئید نمودند [3] جرجی زیدان می نویسد:

فضل بن سهل اخبار فتنه های بغداد و كوفه و بصره را از نظر مأمون پنهان می داشت برای آن كه نترسد و نقض عهدی نكند ولی چون حضرت رضا (ع) از حوادث بغداد مطلع شدند و نفس مقدسش زیر این بار نمی رفت كه برای ولایتعهدی ایشان حادثه ی ناگواری رخ دهد و



[ صفحه 87]



بر ضرر مأمون تمام شود لذا نزد مأمون رفته و كاملا اوضاع را برای او تشریح فرمودند [4] .

نظر جرجی زیدان این است كه فضل به منظور حفظ مقام ولایتعهدی این اخبار را نمی داد ولی با شواهد دیگری كه در دست است به نظر ما برای حفظ مقام برادرش حسن بن سهل كه او را بی كفایت می خوانند مأمون را بی اطلاع می گذاشت.

و منع فضل از اتمام نماز عید دلیل مبرهنی بر این حقیقت است كه نمی خواست امام رضا علیه السلام نفوذی كامل پیدا كند.

ابن جوزی می نویسد:

امام رضا علیه السلام نصایحی به مأمون كردند بدین ترتیب كه فرمود:

ای امیرالمؤمنین خیرخواهی برای تو واجب است و خیانت بر مؤمن شایسته نیست عامه روشی را كه تو نسبت به من اتخاذ كردی نپسندیده اند و خواص فضل بن سهل را ناشایسته می شناسند و او را مكروه می دانند صلاح بر این است كه از من و سهل درگذری و دوری گزینی تا خاصه و عامه به سوی تو بگرایند و كارها استقامت پذیرد [5] .

به نظر نویسنده سر دو راهی سیاست همین جا بود و حقیقت مطلب این است كه امام با كمال صراحت به مأمون فرمودند ولی تشخیص مأمون اشتباه بود كه به جای دور كردن آن ها یا به حال وقفه گذاشتن مقام آن دو نفر در مقام قتل آن ها بر آمد و از این جهت به خود و كشور زیانی بزرگ رسانید كه غیر قابل جبران شد!!


[1] طبري ص 150 ج.

[2] الفخري ص 164.

[3] ابن خلدون ص 249 ج 3.

[4] تاريخ تمدن جرجي زيدان ص 160 ج 4.

[5] تذكرة الخواص ابن جوزي ص - العاملي ص 170.